6 ماهگی....
سلام عشق و نفس مامان خوبی....
خوشگل مامان امروز دقیقا ١٥٩ روزه که زمینی شدی و٣ روزه رفتی تو ماه ششم
اززندگیت....مبارکه...ایشالا تفلد ٦ سالگیت....٦٠ سالگیت.. ایشالا همیشه سالم و سرحال
باشی..
فدات بشه مامان که قول داده بودم هفتگی وبلاگت و آپ کنم ولی از یه طرف
پایان نامم از یه طرفم عروسی عموت درگیرمون کرده بود و واقعا وقت کم میارم از یه طرفم
شیطونیا و جیغا وبهونه های الکیه شما که تا بیام جلو چشمت یدفه با لبخند ملوست تموم
میشه....دیگه یواش یواش میخای سینه خیز بری ولی کامل نمیتونی ...
دیروز که رفته بودیم پیش آقای دکتر برا چکاب شما گفتن چون یکم وزنت
بیشتره(هزارماشالا) برا همین تنبلیت میشه...وچون دیروز ظهر تب هم داشتی بیشتر نگرانت
شدم و اقای دکتر گفتن شما احتمالا میخای مرواریدات و نشون بدی....
وزنت هم ٨٩٠٠ کیلو بودباقد ٧٣و نسبت به ماه قبل کم وزن گیری داشتی..اونم حتما بخاطر تحرک بیشترته که همش میای رو شکم و ورجه وورجه میکنی...
ایشالا زودی دندونتم در میاد و سینه خیزم میری میام عکساشونو میذارم اینجا..
چنتا عکس تازه هم ازت میذارم البته قبل عروسی عموت بود...
برا دیدن عکسا برو ادامه مطلب....
اول چنتا عکس از رورئک سواریت میذارم که خیلی دوستداری....
عاششق این نگاهاتم نفسممممم...