عشق و نفسم ماهان

  آقا ماهان ما ديگه بزرگ شده و يكم مستقل امسال تو سن چهارسالگي   برا بار اول رفتن به   مهد و تجربه كرد البته اولين روز و از جشن يلدا شرو كرد و همونروز چنتا دوست هم بيدا كرد " روزاي اول بيقراري ميكرد ولي ديگه عادت كرد وهمش ميره و خوش ميگذرونه 😅😜 كلي شعر و مطالب خوب يادكرفته و ميخونه و ما ذوق ميكنيم😍😜 البته همچنان وقت كم داريم برا وبلاگ نويسي🙃😉       ...

گل  بسر مامان هر جي اينروزا بكم كمه " واقعن عين برق و باد ميكذره و من مثل هميشه ميكم كه نميخام اينقد زود بكذره و بزرك شدنت وبا تمام وجودم ميخام حس كنم و لذت ببرم از تمام لحظه هاش از لحظه هاي ي كه برا بار اول بعضي جمله ها رو بزبون ميزاري و ما از ذوق نميدونم ججوري دوستداشتنمون و رو سرت خالي كنيم " از لحظه هايي كه كاراي مردونه انجام ميزي و ...

سلام ما اومدیم بعد چند مااااه و البته نیم سال ..گل پسر مامان وقت آزاد کمی میذاره برا مامان که بیاد و از کاراش بنویسه ...بالاخره اومدم یکم بنویسم از کارا و شیطنتا و از اتفاقای خوب وبد و تلخ و شیرینی که تو این چندماه گذشت و مامان حتی چند هقته نتونست بیاد نت چه برسه وبلاگ آپدیت کنه ...البته بگم الان ساعت چنده  که من حوصله و وقت وبلاگ نویسی پیدا کردم...3 نصف شب که بابا وحید شیفته شبه و اقا ماهان باگریه از خاب بیدار شد یربع قبل که آب میخام و جیش دااااارم و اینننکه بریم پذیرایی بخابییییم که دلیلش و نفهمیدمم ازروزای بعد تولدت از تولدت بگگم نفسم که واااقعا روزای خوبی بود و من کاملا بزرگ شدنت و حس میکردم چون دیگه نه پوشکی بود نه شیر دادن...

كل بسر مامان هر جي اينروزا بكم كمه " واقعن عين برق و باد ميكذره و من مثل هميشه ميكم كه نميخام اينقد زود بكذره و بزرك شدنت وبا تمام وجودم ميخام حس كنم و لذت ببرم از تمام لحظه هاش از لحظه هاي ي كه برا بار اول بعضي جمله ها رو بزبون ميزاري و ما از ذوق نميدونم ججوري دوستداشتنمون و رو سرت خالي كنيم" از لحظه هايي كه كاراي مردونه انجام ميزي و و من دوق مرك ميشم از لحظه هايي كه دلت نمياد ناراحتمًون كني و ميكي دوتاتونم به يه اندازه و اول دوست دارمفدا  دلت بشه مامان" بدون  مامان و بابا عاشقته  و بهترينا رو برات ميخاد عشق مامان😘💋.   عكساي اين قسمت در أدامه مطلب👇🏻       بزودي ميزارم😅 ...

كل بسر مامان هر جي اينروزا بكم كمه " واقعن عين برق و باد ميكذره و من مثل هميشه ميكم كه نميخام اينقد زود بكذره و بزرك شدنت وبا تمام وجودم ميخام حس كنم و لذت ببرم از تمام لحظه هاش از لحظه هاي ي كه برا بار اول بعضي جمله ها رو بزبون ميزاري و ما از ذوق نميدونم ججوري دوستداشتنمون و رو سرت خالي كنيم" از لحظه هايي كه كاراي مردونه انجام ميزي و و من دوق مرك ميشم از لحظه هايي كه دلت نمياد ناراحتمًون كني و ميكي دوتاتونم به يه اندازه و اول دوست دارمفدا  دلت بشه مامان" بدون  مامان و بابا عاشقته  و بهترينا رو برات ميخاد عشق مامان😘💋.   عكساي اين قسمت در أدامه مطلب👇🏻       بزودي ميزارم😅 ...

كل بسر مامان هر جي اينروزا بكم كمه " واقعن عين برق و باد ميكذره و من مثل هميشه ميكم كه نميخام اينقد زود بكذره و بزرك شدنت وبا تمام وجودم ميخام حس كنم و لذت ببرم از تمام لحظه هاش از لحظه هاي ي كه برا بار اول بعضي جمله ها رو بزبون ميزاري و ما از ذوق نميدونم ججوري دوستداشتنمون و رو سرت خالي كنيم" از لحظه هايي كه كاراي مردونه انجام ميزي و و من دوق مرك ميشم از لحظه هايي كه دلت نمياد ناراحتمًون كني و ميكي دوتاتونم به يه اندازه و اول دوست دارمفدا  دلت بشه مامان" بدون  مامان و بابا عاشقته  و بهترينا رو برات ميخاد عشق مامان😘💋.   عكساي اين قسمت در أدامه مطلب👇🏻       بزودي ميزارم😅 ...

كل بسر مامان هر جي اينروزا بكم كمه " واقعن عين برق و باد ميكذره و من مثل هميشه ميكم كه نميخام اينقد زود بكذره و بزرك شدنت وبا تمام وجودم ميخام حس كنم و لذت ببرم از تمام لحظه هاش از لحظه هاي ي كه برا بار اول بعضي جمله ها رو بزبون ميزاري و ما از ذوق نميدونم ججوري دوستداشتنمون و رو سرت خالي كنيم" از لحظه هايي كه كاراي مردونه انجام ميزي و و من دوق مرك ميشم از لحظه هايي كه دلت نمياد ناراحتمًون كني و ميكي دوتاتونم به يه اندازه و اول دوست دارمفدا  دلت بشه مامان" بدون  مامان و بابا عاشقته  و بهترينا رو برات ميخاد عشق مامان😘💋.   عكساي اين قسمت در أدامه مطلب👇🏻       بزودي ميزارم😅 ...

زود گذشت نه ؟ همه دلنگرانیهای بارداری همه استرسها و دکتر رفتن ها همه دردهای دوران بارداری      زودگذشت نه؟ همه شب بیداریها همه نگرانیهام و استرسهام درمورد شیر خوردنت همه ناله کردنهات   موقع خوابیدن     زود گذشت نه؟ همه واکسن زدنهات و دردهاش همیشه میگفتم کاش میشد اصلا بهت واکسن نزنم     زود گذشت نه؟ همون ویروس لعنتی که اشک خودت و من رو دراورد همون که با هیچ دارویی تبت رو پایین نمیاورد همون که پارسال از روزای اول عید شرو شدباسرخی چشمات تا چند هفته طول کشید وهرروز چندبار اسهال میکردی و منم خون به دل میشدم یادته دردا وتبای شبون...

      شازده پسرم دیگه 2 ساله میشه... خدارو هزار مرتبه شکر...امسال خیلی زود گذشت چون جیگر مامان هر لحظه دلبری میکنه و مارو مشغول خودش کرده..الهی که همیشه زنده و سلامت باشی...فدای شیرین زبونم بشم که دیگه یواش یواش داره جمله بندیش و کامل میکنه فقط کلمه کلمه جدا میگه تا منظورش و برسونه..تازگیا هم اسم مامان باباش و بعضی وقتا صدا میکنه وقتایی که شاید حواسم زیاد بهش نیست اونقد میگه ییما  یییماااااا تا مامان خودش و بهش برسونه ....ازشیرین کاریا و شیطونیاش هرچی بگم کمه و وهمشون واقعا یاد مامان نمیمونه...از در ورودی و باز کردن و اتو وجارو کشیدن و پیچ گوشتی بدست گرفتن و دنبال پیچ گشتن تو خونه  تا ...

  تقدیم به ماردانی که گاهی زود خسته وکم تحمل میشن(مخصوص دوستا ی گلم) نگاه کن به کوچکی و بی پناهی و نیازهای لحظه به لحظه اش. که دمی تو را از خود غافل نمی خواهد و نمی تواند ببیند. هیچ کسی را در دنیا نمی شناسد جز تو. با هیچ کس پیوندی ندارد جز تو. ... به هیچ کس امید نمی بندد جز تو... به هیچ کس آرام نمی گیرد جز تو... فقط و فقط تو را می شناسد و تو را می خواهد. عجیت "یکّه شناس" است. اوج نیاز و بیچارگی اش را حسّ?می کنی؟ اوج قدرت و حیات خودت را درک می کنی؟ اگر او را محروم کنی، چه کسی او را می پرورد؟ و تو... که خود او را آورده ای و خواسته ای و دوست داشته ای؛ می شود محرومش کنی؟ می شود کنارش نباشی و نمانی؟ آن هم زمانی...