نه9 ماهگی.....
نه ماهگیت هم پررررررررررررررررررر
نفس مامان نه ماه از بودن با تو میگذره و با نه ماهه بارداری میشه ١٨ماه.....به همین سرعتتتت..؟؟؟.
تو این نه ماه زندگی مارو زیرو رو کردی نفسم...نه زندگی ما بلکه جنتا خونواده...خاله...دایی...مامان جون...بابا جون....سال قبل همین موقع ها همش میگفتیم کاش ٣ ماه هم زودتر بگذره و ما روی ماهت و هرچه زودتر ببینییییم و لحظه شماری میکردیم برا هرچه زودتر دیدنت عشقم....
نه ماهت هم بسلامتی تموم شد و شما تنبلک خان هنوز کامل چهادست و پا نمیری ...همش عقب گرد میکنی و دور خودت میگردی...یکککم بلدشدی بای بای کنی..از سر کولمون بالا میری تا از یه یچیز بگیری باییستی...از رو دسته مبل میگیری و یکم را میری...و مهمتر اینکه مثل خودم عاشق دردری و کاملا دددری شدی....تا لباسات و بپوشونم یجا بند نمیشی تا بریم بیرون وشما ذوق کنی..
فدای قندعسلیم بشم که ٤ تا دندون جلوییت بالا هم همزمان باهم دارن جوونه میزنن و درگیرت کردن....گریه های شبت هم بیشتر بخاطر اونه....فدات بشم که میدونم خیلی اذیت میشی..