ماهانماهان، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

عشق و نفسم ماهان

21 ماهگی گل پسرم ماهان

1392/11/4 1:32
نویسنده : مامان سیما
276 بازدید
اشتراک گذاری

..گل پسر مامان  تو اینروزای سردزمستون  که چنبارم سرماخورده و  اذیت شده خداروشکر از شیطنت

نفسی چیزی کم نشده    و همچنان این داستان شیطنتای ما ادامه داره و بدجور مامان و سرگرم میکنه 

از وقتایی که دست مامان و میگیره میبره اتاقش و میگه مامااااااااان  داااارت بادی(کارت بازی)..یا در در  و

علیدا (علیسا) و تازکییا امیر هم اضافه شده که اسمشم کامل و واضح درست میگه مامان امییییییر...

.فدای زبون شیرینت بشم که هنوز س  و ش و چنتا کلمه دیگه رو نمیتونی خوب تلفظ کنی و خیلی بامزه

میگی وقتی میگم بگو سلام صببخیر میگی دلام دوبحییی...میگم بگو سیما میگی دیماااااااااگل پسر مامان

دیگه طوطی شده بیشتر جمله ها هم فارسی هم ترکیش و میفهمه....از موقع هایی که میبینه لیوانش

و براش نبردم و یادم رفته سر شام یا نهار و میگم برو بیار براخودت و بدو بدو میره از کشووو میاره ...یا

آبمیوه گیری دستی و همش میاره و میگه آبی پوتی یعنی برام آب پرتغال بگیر مامان که خیلی دوستداره و

خیلی چیزای دیگه که یادم نمیاد...ولی هنووووز مامان میترسه کامل تو رو از پوشک بگیره نفسم والبته

آقای دکتر هم میگن برا آقا پسرا  تا 28 ماهگی فرصت بدین و ماهم چنان منتظریم البته تو خونه بیشتر وقتا

آزادی و میبرمت دسشویی...از لاله پارک رفتنتم بگم که عاشق فضای بیرون و البته فقط محیط شهربازیش

هستی و وقتی  مسیرمون لزونجا باشه بااااید ببریمت چون خودتو تو ماشین هلاک میکنی و همش میگی

مامان لالهههههههه و همش جیغ و داد و دست که یعنی میدونم کجاست و ب بریممممم..تا یادم نرفته

اینم بگم که دیروز نفس مامان یه شیطنت خطرناک کرد و مامان بابا رو ترسوند وقتی که مروارید قرمز تو

جغجغه سال قبلت و از تو گشو کمد و دراوردی و برا اینکه جلب توجه مامان کنی و نذاری مامان فیلم باران

که تازه شرو شده بود و ببینه  فشار دادی تو بینییت و بعدشمممم نگم بهتره...منم که تو اینمواقع نمیتونم

خونسریمو حفظ کنم با گریه و داد زودی زنگ زدم ب بابا که شیفت بود بعدش خاله حمیده همسایه طبقه

بالا که دکتره تا بیاد ببینم چیکار میکنیم.. منم گریهههههههه....خلاصه اومدن و گفتن نترس و چیزی نیس

هنوز اولاشه و دستکاری نکنینم و ببریم اورزانس بیمارستان کودکان تا زودی درش بیارن وو بابا اومد وبردیم

و همون لحظه زوووود درش آوردن و شما تا من گریه نمیکردم و خاله نیومده بود صدات درنمیودداااا...فدای

گل پسر شیطونم بشم که بعضی موقع ها زیادی شیطون میشی و من و واقعا میترسونی...

خدا کنه دیگه ازین روزا تکرار نشه و همه نینیا سالم و سلامت باشن و  گل پسر منم جزو اونا...خداروشکر

که بخیر گذشت و و نفسم صحیح و سالم داره بزرگ و بزرگتر و شیرینتر و خواستنی تر میشه ...

ازین روزای نفس چنتا عکس میذارم  که تو سوز سرما و روزای برفی که بیشتر  جاده ها بسته شده بود

ما نتونستیم جلو خودمون و بگیریم و تو خونه بمونیم  عصرش  رفتیم ائل گلی  و فرداش کوه. که عکساشوو

میذارم....البته تکی هارو...فدای پسر جیگر و خوشتیپ خودم بشمممم...بگین هزارماشالاااا..

 

عکساتو ادامه مطلب....

 

 

فدات بشم که هر جا یذره برف هم باشه و ببینی  با ذوق میگی مامااان  بفففففف...

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان امیررضا
7 بهمن 92 2:03
سلام خاله امیررضا هم هی می گه ماهان سوپ شیطون بلاهای دوست داشتنی
ایلیا ماماسی
16 بهمن 92 14:59
سلام ماهان مامانی و ماهان جونم خوفیییییییییییییییییین؟ اداها و رفتارای اون روزتون یادم میافته قش می کنم از خنده کوچولوهای شیریییییییییییییییییییییییین و باحال دوستون دارم خیلیییییییییییییییی مرسی خاله جون ماهم دوستتون داریییییییم....بوسبوس
خاله راضی
17 بهمن 92 19:14
ماهان جونم فدات بشم منننننن فدای آجیه گفتنت نفسه خالهههههههههه