22...23 ماهگی
شازده پسرم دیگه 2 ساله میشه... خدارو هزار مرتبه شکر...امسال خیلی زود گذشت چون جیگر مامان هر
لحظه دلبری میکنه و مارو مشغول خودش کرده..الهی که همیشه زنده و سلامت باشی...فدای شیرین زبونم
بشم که دیگه یواش یواش داره جمله بندیش و کامل میکنه فقط کلمه کلمه جدا میگه تا منظورش و
برسونه..تازگیا هم اسم مامان باباش و بعضی وقتا صدا میکنه وقتایی که شاید حواسم زیاد بهش نیست اونقد
میگه ییما یییماااااا تا مامان خودش و بهش برسونه ....ازشیرین کاریا و شیطونیاش هرچی بگم کمه و
وهمشون واقعا یاد مامان نمیمونه...از در ورودی و باز کردن و اتو وجارو کشیدن و پیچ گوشتی بدست گرفتن و
دنبال پیچ گشتن تو خونه تا متکا گذاشتن زیر پا تا کلیدای برق و خاموش روشن میکنه و هی میگهه مامان
چرااااح جییییزززااا....بوس بوس هزارتا
چنتا عکس از اینروزای ماهان نفسی تو ادامه مطلب....
راستی این گل پسر ماآقا ماهان عشق ماشششیییین هم هست و بیشتروقتا ماشیناش و یجا جمع
میکنه وباهاشون بازی میکنه...